زبان خود را انتخاب کنید

 با مولوی دکتر صلاح‌الدین شهنوازی که در ترکیه روزگار می‌گذراند و دانش‌آموختۀ حوزه و دانشگاه است، کوتاه دربارۀ «معیشت علما و اهل علم و مسئلۀ ورودشان به بازار کسب‌وکار آزاد» گفت‌وگو کرده‌ایم. حاصل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

 

علما و دانش‌آموختگان مدارس علوم دینی برای کسب روزی حلال حتماً وارد بازار کار بشوند

مشکلات و چالش‌های معیشتی مخصوص علما و یا یک قشر خاص از جامعه نیست. بلکه یک پدیدۀ عمومی است و کل جامعه بشری را دربرمی‌گیرد. از حضرت آدم تا این دم، دشواری‌های زندگی وجود داشته و از این دم تا هنگامۀ قیامت ادامه خواهد یافت. منشأ این مشکلات، دین اسلام و یا باورهای مذهبی هم نیست. بر عکس، اسلام به تلاش و کوشش برای تأمین روزی حلال، تأکید زیادی نموده و حتی تلاش و فعالیت برای امرار معاش را فرض قرار داده است. داشتن برنامه‌هاى اقتصادى، تحقق مالکیت فردى، کسب درآمد مشروع و حلال، و آبادانى دنیا براى رسیدن به سعادت اخروى، از اهداف بلند اسلام عنوان شده است.
از این رو، تنگناهای معیشتی مخصوص یک طبقه و یا یک قشر خاص از جامعه نیست. در هر قشری تفاوت طبقاتی وجود دارد، حتی در میان طبقۀ علما. برخی از علما مرفه و ثروتمند، برخی متوسط و برخی فقیر هستند. دلایل این امر ارتباطی با عالم بودن و یا منسوب شدن به یک طبقۀ خاص از جامعه ندارد. این وضعیت در تمامی اقشار جامعه وجود دارد. ثروت و رفاه زاییدۀ ذهن ثروتمند است. افراد ثروتمند برای کسب درآمد، برنامه‌ریزی می‌کنند، تلاش می‌نمایند، دانش و مهارت‌های مالی خود را افزایش می‌دهند، نقدینگی را مدیریت می‌کنند، سیستم می‌سازند و سپس سیستم را مدیریت می‌کنند، کارآفرینی می‌کنند، بر درآمدهای درآمدزا تمرکز می‌کنند، به حسابداری و حساب‌رسی توجه می‌نمایند.
قشر متوسط اعم از علما و غیر علما آنهایی هستند که برای ثروتمندان به عنوان مدیر، کارمند ارشد و... کار می‌کنند.
فقرا، چه عالم چه غیر عالم، آنهایی هستند که معمولاً برنامۀ خاصی برای رفع مشکلات معیشتی خود ندارند. منتظر معجزه و کرامت‌اند و علاقه به کار و فعالیت ندارند. پس علت اصلی تنگی معیشت در هر قشری، تنبلی، بیکاری، بی‌برنامگی، بدبرنامگی، و یا ناتوانی‌های جسمی و ذهنی است. تنها راه رهایی از تنگناهای معیشتی و سختی‌های زندگی، غلبه بر تنبلی، بیکاری، بی‌برنامگی، عادت‌های بد و کسب مهارت‌های مالی و سرمایه‌گذاری است. تنبلی و سستی و کاهلی به قدری از منظر اسلام زشت و ناپسند بوده که رسول الله برای از بین بردن آن تلاش‌های عملی زیادی کرده است و حتی در دعاها از آن به خدا پناه برده است:
«اللّهُمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِن الهَمِّ وَ الحُزنِ وَ العَجزِ و الکَسَلِ وَ البُخلِ وَ الجُبن». یعنی: بار خدایا من از هم و غم و ناراحتی و ناتوانی و تنبلی و بخل و ترس به تو پناه می‌برم.
بنابراین علما و دانش‌آموختگان مدارس علوم دینی برای کسب روزی حلال حتماً وارد بازار کار بشوند و با برنامه‌ریزی درست، برای امرار معاش فعالیت کنند و باید بدانند که هر نوع سستی و کاهلی در تامین روزی حلال، حرام و ناجایز است و برای بیکاری هیچ عذری پذیرفتنی نیست.

 

علما هیچ تفاوتی با بقیه مردم ندارند و باید کار کنند
معتقدم علما هیچ تفاوتی با بقیه مردم ندارند. شریعت هیچ حد و مرزی برای سطح فعالیت انسان به ویژه انسان مسلمان مشخص نکرده است. فقط برای نوع فعالیت حدودی مشخص کرده است که در کتب فقهی ذکر شده‌اند از قبیل اجتناب از حرام، ربا، دروغ، دغل و... به تعبیری دیگر یک انسان مسلمان در چارچوب قوانین شریعت به کار و فعالیت بپردازد. علما هم از این قاعده مستثنی نیستند. باید کار کنند و در کارشان اصول شریعت را مراعات کنند. اما برای انتخاب شغل و حرفۀ مناسب باید دقت کنند. قبل از انتخاب هر شغل، مهارت‌های ضروری آن شغل را فرابگیرند. در جامعه مشاغل زیادی وجود دارند.
علما آزادند هر شغلی را که می‌خواهند انتخاب کنند. اما برخی شغل‌ها با مهارتی که علما در مدارس فرامی‌گیرند، برای کسب معاش علما مناسب‌ترند. شغل‌هایی مثل تدریس، تبلیغ، تحقیق، تالیف، امامت و...


کسب‌وکار را با مفهوم دنیا یکی دانستن یک برداشت نادرست است

برخی از علما به این باورند که مشاغلی از این دست جنبۀ دینی و معنوی دارند و پاداش‌شان اخروی است و نباید اینها را به خاطر دنیا انجام داد و در عوض آن نباید وجهی از مردم دریافت کرد، اما وقتی با مشکلات زندگی مواجه می‌شوند به ناچار دست سؤال به طرف دیگران دراز می‌کنند و مردم آنها را باری بر جامعه تصور می‌کنند.
مفتی محمدتقی عثمانی حفطه الله در رد این برداشت نادرست می‌فرماید:
«تصور عجیب این است که اگر شخصی نیازهای دینی جامعه را برآورده سازد و در مقابل آن حقوق و پاداشی بگیرد، این شخص «باری بر جامعه» و «محتاج دیگران» محسوب می‌شود؟! در صورتی که ضابطۀ همه علوم و فنون بر این اساس استوار است که هر فرد در هر علم و فنی که مهارت پیدا می‌کند و در آن بخش خدماتی انجام می‌دهد، تأمین مخارج زندگی وی به همان بخش نیز وابسته است، حال اگر این شخص بنابر خدمتی که در این بخش از جامعه انجام می‌دهد، حقوق و پاداشی دریافت نماید، نباید چنین سؤالی پیش بیاید که باری بر جامعه و یا محتاج دیگران است. بلکه می‌توان گفت این یک اصل مسلم و یک رکن اساسی از ارکان اجتماع است که بنیاد تمام انسانیت بر آن استوار گردیده است.
حال اگر یک پزشک یا مهندس یا اقتصاددان و یا متخصصی دیگر خدمتی به اجتماع می‌نماید و در ازای این خدمت، مخارج زندگی او از طرف جامعه تأمین می‌شود، واقعیت این است که نه احسان کسی بر او است و نه این فهم درستی است که بگوییم این شخص باری بر جامعه یا محتاج دیگران است.

متاسفانه برخی کسب‌وکار را در شأن علما نمی‌دانند. نخستین دلیل آنها این است که کسب‌وکار را با مفهوم دنیا یکی می‌دانند و چون در تصور آنها دنیا مذموم است، کسب‌وکار را نیز مذموم می‌پندارند. این یک برداشت نادرست است و علل متعددی دارد. منشأ اصلی این برداشت نادرست در درجه اول خود علما هستند.

 

آنچه از دنیا حرام است، حب دنیاست نه کسب دنیا
نوع نگاه برخی از علما به مقولۀ کار و فعالیت و برداشت سطحی از دین و درآمیختن مفهوم کسب‌وکار با دنیا، سبب پدیدآمدن باورهای نادرستی در جامعه شده است. برای روشن شدن بهتر این موضوع به ذکر چند نکته اکتفا می‌کنم:
یک مرتبه مولانا محمد جاجروی، فرزند مولانا عبدالغنی جاجروی سفری به خاشِ داشتند و در جمع علما و طلاب به زبان فارسی به ایراد سخن پرداختند و فرمودند: بسیاری از علما حتی خواص در تبیین مفهوم دنیا دچار اشتباه شده‌اند. بر روی منبر و در حلقات درس دنیا را به شدت مذمت و نکوهش می‌نمایند و باز از مردم کمک مادی می‌طلبند و در مدح ثروت و تجارت فضایل زیادی بیان می‌کنند. مردم دقیقا محل مدح و ذم را نمی‌دانند که چه زمانی دنیا ناپسند و مذموم و چه زمانی پسندیده و ممدوح است.
سپس خود ایشان در قالب یک قاعده کلی فرمودند: آنچه از دنیا حرام است، حب دنیاست نه کسب دنیا. کسب دنیا فرض است و حب دنیا حرام. طَلَبُ الْحَلَالِ فَرِيضَةٌ بَعْدَ الْفَرِيضَةِ. با بیان این نکتۀ ظریف علمی حد و مرز دنیا را از کسب‌وکار جدا نمودند و صدها تضاد و سوء برداشت را که منشأش کلام خود علماست، برطرف نمودند.


آنچه دربارۀ «توکل» باید بدانیم

دومین عاملی که سبب شده برخی کسب‌وکار را در شأن علما ندانند این است که آن را منافی توکل می‌پندارند. مولانا الطاف‌حسین حالی می‌گوید: در طول تاریخ اسلام به اندازه‌ای که برداشت نادرست از مفهوم توکل به اسلام و مسلمانان ضربه وارد کرده، هیچ اصطلاح دیگری وارد نکرده است. بزرگترین عامل تنبلی، بی‌کاری، مفت‌خوری، فقر، تکدی‌گری و هزاران آسیب و آفت نشأت‌گرفته از تنبلی و بیکاری همین برداشت نادرست بوده است. در طول تاریخ اسلام، گروهی از عوام و خواص به خاطر برداشت نادرست از مفهوم توکل، به تنبلی و بیکاری روی آورده و استعدادهای زیادی در این میان نابود شده است.
یک بار مولانا محمدقاسم نانوتوی به سفر حج می‌روند. قافله‌ای بزرگ از عوام و خواص وی را همراهی می‌کنند. در همین اثنا گروهی به خدمت علامه رشیداحمد گنگوهی آمده و تمنای سفر حج کرده و می‌گویند: ما را نیز همراه خود به حج ببرید. وقتی از آنها دربارۀ هزینۀ سفر و زاد راه می‌پرسند، می‌گویند: ما تنها با توکل بر خدا به سفر حج می‌رویم. علامه گنگوهی وقتی این جمله را می‌شنود، عصبانی می‌شود و می‌گوید: وقتی ما بلیت کشتی را گرفتیم، شما در مقابل کاپیتان کشتی پاکت توکل را بگذارید و برای خودتان بلیت تهیه نمایید.
در کتب تاریخ نقل شده است که چند نفر در زمان حضرت عمر با گرفتن نام توکل آمادۀ سفر حج شدند و گفتند: نحن متوکلون؛ ما متوکل هستیم. حضرت عمر فرمود: بل انتم متأكلون؛ خير، شما به دنبال خورد و خوراک هستید. خداوند متعال در خود قرآن جایی که موضوع حج را بیان می‌کند می‌فرماید: تَزَوَّدوا.... برای انجام فریضۀ حج، هزینه و زاد سفر تهیه نمایید. مفسرین روایات متعددی ذیل این آیه بیان داشته‌اند که از آن چنین برمی‌آید در آن زمان برخی از مردم یمن هرگاه به حج می‌رفتند، هزینه سفر خود را برنمی‌داشتند و می‌گفتند: ما افراد متوکلی هستیم.
ولی در حقیقت آنها حج را وسیله‌ای برای گدایی و جمع‌آوری مال قرار داده بودند که الله تعالی در این آیات این طرز تفکر را رد می‌کند.

از علامه اقبال نقل شده که یک روز هنگام مطالعۀ مثنوی ناگهان فریادی زد. اطرافیان علت را جویا شدند. گفت: اگر امت مسلمان تنها بر یک بیت مولانا عمل کنند، برای موفقیت‌شان کافی است:
دوست دارد یار این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی
مولانا جلال‌الدین رومی با تنبلی و بی‌تحرکی برخی از صوفیه بسیار مبارزه کرده و اساس اندیشه فکریش را بر عشق و تلاش و تحرک گذاشته است.
مولانا عبدالعزیز رحمه الله در اهمیت کسب و کار و جایگاه عبادی آن می‌فرمود: دستفروشی که از صبح تا شام فریاد می زند و می‌گوید: سیب، پیاز، گوجه، سبزی و... در واقع ذکر خدا را می‌کند و مانند این است که می گوید سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله. او در حال انجام فریضه کسب حلال است. و هر فریاد او به منزله ذکر خداست و برایش ثواب نوشته می‌شود.
از معمار سنان؛ معمار مشهور دولت عثمانی نقل است که می‌فرمود: کسب‌وکار برای ما به منزلۀ دعاست. ما از این طریق با خدا ارتباط برقرار می‌کنیم. وقتی شاگردش می‌پرسد پس چطور خدا به ما جواب می‌دهد، می‌گوید با دادن کار بیشتر.

 

فقر، ناداری، بی‌پولی، تنگدستی و درماندگی تمرکز علما را از بین می‌برد نه کسب‌وکار
با اینکه می‌گویند کسب‌وکار علما برای دین آسیب‌زاست و علما تمرکز لازم را از دست می‌دهند و آنگونه که باید نمی‌توانند فعالیت دینی بکنند، موافق نیستم؛ زیرا آنچه باعث عدم تمرکز می‌شود و سبب می‌گردد که علما نتوانند به درستی خدمات دینی را انجام دهند، فقر، ناداری، بی‌پولی، تنگدستی و درماندگی است. نه کسب‌وکار. برعکس پول و سرمایه سبب تمرکز بیشتر می‌گردد و سبب می‌شود علما تمرکز بیشتری روی فعالیت‌های دینی داشته باشند. در طول تاریخ بیشترین خدمات علمی و دینی را علمایی انجام داده‌اند که به نوعی از حمایت مالی دربار، امرا، مریدان و یا خانوادۀ متمکن مواجه بوده‌اند و برخی خود سرمایه کافی داشته‌اند.

 

به علمای ثروتمند سلف تأسی کنیم یا علمایی که به کم قانع بودند؟
اینکه می‌گویند بهتر است مثل علمای سلف با کم بسازند و قانع باشند، اولا این گفته قاعدۀ کلی و درستی نیست؛ چون در میان علمای سلف همانند سایر اقشار جامعه علمای ثروتمند، متوسط و فقیری وجود داشته است. اگر بخواهیم به آنها تأسی بجوییم، کدام یک را ترجیح دهیم؟ ثانیا این نوع جمله‌ها را آن دسته از مدیران مدارس بر زبان می‌آورند که می‌خواهند از علمای جوان بیگاری بکشند. ثالثا قناعت و زهد یک انتخاب شخصی است و بر می‌گردد به موضوع رخصت و عزیمت. ولی به معنای فقر و بیکاری و تنبلی نیست. رابعا مدیران مدارس به جای توصیه به قناعت و زهد، حقوق علما را براساس سایر کارمندانی که در مراکز آموزشی رسمی؛ مثل مدارس دولتی و دانشگاه‌ها تدریس و فعالیت می‌کنند، محاسبه و پرداخت نمایند.

 

بهترین راه کسب درآمد برای علما در شرایط کنونی
به نظر من بهترین راه برای کسب درآمد آموزش و یادگیری است. هر کس می‌خواهد در عرصۀ مالی موفق شود؛ چه عالم باشد چه غیر عالم، باید هوش مالی و مهارت کسب‌وکار را افزایش دهد. در ابتدا بهتر است جریان درآمدی اصلی خود را پایدار کند. این جریان درآمد معمولاً شغل اصلی یا کسب‌وکار فرد است و باید نیازهای زندگی او را تا حدی برآورده کند. سپس درآمد فرعی انتخاب و راه‌اندازی نماید. هزینه اضافی برای خود نتراشد؛ هزینه‌تراشی یکی از موانع اصلی پیشرفت افراد در مسیر کسب‌وکار است.
پس‌انداز کردن یکی از عادت‌های مفید و مهم در زندگی است. پس‌انداز کردن به معنای انکار نیازها و خواسته‌های خود نیست، بلکه به معنای تعادل بین مصرف و ذخیره است. با پس‌انداز کردن، می‌توان از وابستگی به دیگران جلوگیری کرد و احساس اعتماد به نفس و آرامش بیشتری داشت. همیشه باید سعی کرد هر چقدر سرمایه به‌دست می‌آورید، آن را به سه بخش تقسیم کنید؛ یک بخش را پس‌انداز نمایید، یک بخش را سرمایه‌گذاری کنید و بخش سوم را خرج خود و خانواده نمایید. کسی که تمام حقوق ماهانه‌اش را خرج کند هیچ وقت نمی‌تواند از تنگناهای معیشت رهایی یابد. خلاصه اینکه راهی را که افراد موفق در این زمینه طی کرده‌اند، باید پیمود.

adsahmad